آمیتیسآمیتیس، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 9 روز سن داره

آمیتیس خورشید زندگی من و باباش

صدای درون

سلام در درونم هیاهویی است صدایش به بیرون نمی رسد هر چه فریاد می زند پر از صداست پر از تفکرات پر از موضوعات مختلف پر از حرفهایی که هرگز گفته نشده پر است از پیشنهادات پر است از انتقادات نمی دانم چرا همانجا جا خوش کرده اند هرگز مایل به تولد نیستند هرگز به روی کاغذ نمی آیند هرگز نوشته نمی شوند هرگز گفته نمی شوند بهتر است بگویم هرگز متولد نمی شوند نمی دانم چرا دلم گل داوودی می خواهد در کنار رز صورتی . . . در مورد آمیتیس راستش کمی فکرم مشغول این قضیه است آیا او بزرگ شود مایل خواهد بود دفترچه خاطراتش در اینترنت باشد آیا از دستم ناراحت نخواهد شد...
19 دی 1395
1